پیرامون پیام همبستگی زهرا رهنورد با زنان تونس!
پروانه عسکريان
خانم زهرا رهنورد، خود تاجگذار و خود منتخب زنان ایران، در پیامی به زنان تونسی آنها را به مبارزه تشویق میکند. مبارزه برای برانداختن دیکتاتور! به این امید که شاید جانشین دیکتاتور فعلی، جانشینی مذهبی باشد! ایشان با آب و تاب مبارزات مردم ایران را در سال گذشته اینچنین تشبیه میکند: "جنبش سبز ایران نیز که با شعار کلیدی “رای من کجاست” در یک انتخابات کودتائی آغاز شد به دلیل خشونت و سرکوب به سرعت در قالب خواست آزادی و دموکراسی و انتخابات آزاد کانون خواسته ها و مطالبات متنوع مردم شد".
مبارزاتی که سرکوب شد! زهرا رهنورد یک مسالهٔ اساسی را کاملا فراموش کرده و عملا پنهان میکند و آن اینکه ایشان به همراه آقای موسوی و دیگر همپالگیهای خود مردم را به سکوت و آرامش دعوت میکردند، اکیداً اصرار به فهماندن این مساله بودند که ما فقط رای خود را میخواهیم پس بگیریم و کاملا به اساس جمهوری اسلامی پایبند و معتقد هستیم. هرازگاهی نیز این خانم برای خالی نبودن عریضه طی سخنرانی یا مصاحبه کوتاهی به دزدان! آرا مردم! یادآوری میکردند که ما کوتاه نمیایم.
این خیمه شب بازیها و سنگ لای چرخ گذاشتن حرکت مردم٬ به رژیم دیکتاتور و خونخوار اسلامی وقت و فرصت داد تا با تمام وسائل ممکن از قتل، تجاوز، حمله و دستگیری مردم، تخم ترس و وحشت را در درون این مبارزه بکارد. رهنورد حامی رژیمی است که قانون اساسی آن بر مبنای انسان ستیزی و غارت و شکنجه و خفقان استوار است. ایشان و همپالگیهایشان گربه هائی نیستند که محض رضای خدا موش بگیرند. این تئاتر جدید و اعلام همبستگی از حرکت مردم تونس فقط برای هم سطح کردن خود با مبارزان حقیقی، و خرید بلیط برنده بخت آزمایی در روابط آتی سیاسی ایشان با رهبران آیندهٔ سیاسی تونس و در نهایت جور کردن شاهدی مبنا بر مردمی بودن ایشان در صورت فروپاشی نظام جمهوری اسلامی برای تبرئه خود میباشند.
صدها یا شاید هزاران زندانی سیاسی، در بدترین شرایط اسیر رژیم خونخوار و راهزن جمهوری اسلامی یا بر اثر شکنجههای سادیستی یا اعدام سریع قتل عام میشوند. مردم ایران در جریان انتخابت فرصتی طلایی برای اعتراضات خود به دست آوردند اما متاسفانه این اعتراضات بر اثر سیاست ارتجاعى موسوی و موتلفين داخلى و خارجى اش هنوز آتش نشده به خاکستر نشست. البته انتظارى بيشتر از اين پاره تن نظام نيز نبود. موسوى ها از رژيم دفاع کردند و عليه انقلابيگرى گفتند و خامنه ايها کوبيدند. این جنبش البته خفه نشده و نخواهد شد اما سياست آدمکشانى که در دههٔ شصت دستور قتل عام میدادند و اکنون ناگهان "حامی مردم، عدالت و حقوق انسانی شهروندان ایرانی" شده بودند، شرایط مبارزه در این سیاهچال فساد و غارت را بيش از پیش سخت تر کرد. موسوی و جنبش سبزش، مذبوخانه تلاش کرد کل اعتراض مردم به جمهورى اسلامى را بنام خود ثبت کند.
مردم ایران در چنان فقر و خفقانی به سر میبرند که امروز حقیقتاً چیزی برای از دست دادن ندارند و دیر یا زود این موج عظیم گرسنه و ستم دیده همچون سونامی به خیابانها ریخته و زمین و زمان این رژیم سرمایه و خون را یکی خواهند کرد. متاسفانه سياست ارتجاعى موسوی و جنبش سبز چرکینش باور مردم را از مبارزین داخلی که میتوانستند نقش رهبری یا کانالیزه کردن جنبش را به عهده بگیرند خدشه دار کرده و این نقش و مسئولیت احزاب و سازمانهای سیاسی خارج از کشور را به مراتب عمده تر و سنگینتر میکند. و این را رژیم آدمکش اسلامی خیلی زودتر از بقیه حسّ کرده و خود را برای سرکوبی و نابودی سیاسیون خارج از کشور که حقیقتاً نقش عمده مبارزه بر علیه رژیم، آگاهی و خبر رسانی، شکل دادن به افکار عمومى و عمدتاً متشکل کردن مبارزه در داخل کشور را داشتند، آماده میکند. قتلهای مرموز ایرانیان در کشورهای مختلف خارجی، دستگیری ایرانیان مقیم خارج از کشور که موقتاً به ایران سفر میکنند، تحت فشار قرار دادن افراد خانواده فعالین سیاسی خارج از کشور و نفوذ به درون احزاب و سازمانهای سیاسی خارج از کشور نمونههای کوچکی از اقدامات استرتژیکی این رژیم سرمایه و ترور است.
خانم رهنورد شما حامی رژیمی هستید که فاقد هرگونه پرنسیپ سیاسی و اخلاقیست و قادر به انجام هر عملی در مقابل مخالفان خویش میباشد . شما صلاحیت حمایت از هیچ حرکت و انقلابی را ندارید، چون ذات طبقاتی شما مخالف هرگونه آزادی و ایدهآلی است که دست شما را از غارت و سرکوب کوتاه میکند. خانم رهنورد چراغی که به خانه رواست به مسجد حرم است. شماها با تمام قوا عليه نخواستن و انقلابيگرى و حرکت آزادیخواهانهٔ مردم ایران ايستاديد٬ اما بدانید که این سیل خروشان گرسنه و ستم دیده با هیچ کدام از سدهای ساختهٔ خرافات شما بی حرکت نخواهد نشست. برعکس چنان قدرتی پشت آن جمع خواهد شد که در هنگام گسستن هیچ نیروی حریفش نخواهد شد. بشما توصیه میکنم خانم رهنورد شما اول جلوی درگه خود را بیل بزنید!